پرپوزال نویسی و پایان نامه حسابداری و مدیریت
این وبلاگ به منظور انجام پروژه های حسابداری و مدیریت در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی گردیده است

کمیته ناظر بر حسابداری منابع انسانی (HRA) وابسته به انجمن حسابداری آمریکا، حسابداری منابع انسانی را به عنوان «فرآیند شناسایی و اندازه گیری داده های مرتبط با منابع انسانی و ارائه آن به گروه های علاقمند تعریف کرده است» (1973 CAHRA). هدف حسابداری منابع انسانی بهبود بخشیدن به کیفیت تصمیمات مالی مورد اتخاذ گروه های داخل و خارج یک سازمان از طریق وارد کردن متغیرهای سرمایه انسانی به جمع متغیرهای سنتی تصمیم گیری مدیریت است. در این راستا پژوهشگران حسابداری منابع انسانی کوشش هایی را به شرح زیر آغاز کرده اند:

1.  تدوین و پیریزی مدل ها و روش هایی برای سازمان ها به منظور اندازه گیری بهای تمام شده و ارزش (پولی و غیر پولی ) کارکنان.

2.    طراحی سیستم های کاربردی برای استفاده از اطلاعات منابع انسانی.

3.    تعیین اثر حسابداری منابع انسانی بر رفتار و طرز تلقی مردم( تالانه و پوریا نسب1374).

3-  مراحل توسعه و تکوین حسابداری منابع انسانی

حسابداری منابع انسانی مولود نياز عصر تکوين مکاتب مديريت از توجه به اشياء، روشها و مواد به سازمانهای متعالی و انسان محور است که روز به روز اهميت آن را بيشتر و بيشتر می گردد از نظر تاريخی حسابداری منابع انسانی توسط فلم هولتز در پنج مرحله متوالی زير توسعه و تکوين يافته است .

پزپوزال ،نوشتن پایان نامه،نوشتن مقاله

ادامه مطلب...

ارسال توسط غلام پور

هیأت استاندارد های حسابداری (FASB) در استاندار 142 با عنوان سر قفلی و سایر دارایی های نامشهود را تعیین کرده است : دارایی های نامشهود که از منبعی در خارج از شرکت تحصیل شده باشند در ابتدا به ارزش متعارف شناسایی می شوند اگر یک دارایی نامشهود به طور واقعی ایجاد شده باشد در زمان تحمل به عنوان هزینه شناسایی می شود.(Holmen  2005 ) در تکاملبیانیه یاد شده هیئت بر 4 ضابطه شناسایی که در بیانیه شماره 5 تحت عنوان " شناسایی و اندازه گیری در صورت های مالی واحدهای تجاری " اشاره شده است ، تأکید دارد و این ضابطه ها عبارتند از : 1. قلم مورد نظر تعریف یک دارایی را در بر داشته باشد. 2. به شکل اتکا پذیری بتوان آن را اندازه گیری کرد. 3. اطلاعات توان ایجاد تفاوت در تصمیم گیری را داشته باشد. 4. اطلاعات حاصل از آن قلم باید صادقانه ارائه شده باشد ، قابل رسیدگی بوده و همچنین فاقد جهت گیری باشد

پزپوزال ،نوشتن پایان نامه،نوشتن مقاله

ادامه مطلب...

ارسال توسط غلام پور

بطور کلی سرمایه فکری بعنوان مقوله ای که دارای سه جزء اساسی بهم وابسته است نشان داده می شود: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری/ رابطه ای (رامیرز و دیگران، ۲۰۰۷: ۷۳۴)، که در ذیل به آنها می پردازیم.

۱ سرمایه انسانی : سرمایه انسانی نشان دهنده موجودی دانش افراد یک سازمان است(بونتیس و دیگران به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۲۸). سرمایه انسانی بعنوان دانش ترکیبی، مهارت، تجربه و توانایی یکا یک افراد سازمان تعریف می شود(مک گیل ، ۲۰۰۶: ۲۶). این سرمایه متحرک است و به سازمان خاصی تعلق ندارد زیرا کارکنان مالکان سرمایه انسانی محسوب می شوند. استوارت سرمایه انسانی را سرچشمه خلاقیت و بصیرت می داند. به نظر بونتیس نیز سرمایه انسانی مهم است چون منبع استراتژیک خلاقیت برای سازمان به حساب می آید(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶).

۲ سرمایه ساختاری : سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می شود(رز و رز به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۲۹). آن شامل نرم افزارهای اختصاصی، برنامه های کامپیوتری، پایگاه داده ها، ساختار سازمانی، حق ثبت و بهره برداری، مارک تجاری و دارایی های مشابه می شود که بهره وری در سازمان را حمایت می کنند(مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۶). سرمایه ساختاری نماینده آندسته از دارایی هایی است که از افراد درون سازمان مجزا هستند( مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۷). سرمایه انسانی عامل اساسی در گسترش سرمایه ساختاری به شمار می رود، بنابراین سرمایه ساختاری متکی به سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری دانشی است که در شرکت هنگامی که کارکنان شب به خانه می روند باقی می ماند، بنابراین کمپانی مالک سرمایه ساختاری است. بعنوان مثال جواز یا پروانه ساخت توسط سرمایه انسانی خلق می شود، اما بعد از خلق آنها به کمپانی تعلق دارند(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶).

۳ سرمایه رابطه ای / مشتری: سرمایه مشتری ارزشی است که مشتریان سازمان برای سازمان قائل اند(مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۷). این ارزش بوسیله ارتباطات بین سازمان و مشتریانش شکل می گیرد(همان ). سرمایه فکری شامل مواردی نظیر ارزش امتیازات تحت تملک شرکت، روابط آن با مردم و سازمان های مرتبط با مشتریان، سهم بازار، نرخ حفظ یا از دست دادن مشتریان و همچنین سودآوری خالص به ازای هر مشتری می گردد(موریتسن و دیگران به نقل از رستمی و رستمی، ۱۳۸۲: ۵۷). در تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را به سرمایه رابطه ای توسعه داده اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن ها یا دولت برقرار می کند(بونتیس به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۳۰).

پزپوزال ،نوشتن پایان نامه،نوشتن مقاله



ارسال توسط غلام پور

تحقیقات در زمینه سرمایه فکری در سال ۱۹۹۰ آغاز گردید و بطور عمده به افزایش آگاهی در مورد وجود و ارزش دارایی های ناملموس در سازمان و گسترش مدل های طبقه بندی سرمایه فکری مربوط می شد(مار و دیگران، ۲۰۰۳: ۴۴۱).

تاکنون از سرمایه فکری تعاریف متنوعی ارائه شده است. در سال های اخیر افراد و گروههای زیادی از رشته های گوناگون سعی کرده اند تا تعریفی استاندارد از سرمایه فکری که مورد توافق همه باشد را ارائه دهند(نظری و هرمانس ، ۲۰۰۷: ۵۹۶). نکته ای که در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد اینست که پیشگامان تحقیق و عمل در زمینه سرمایه فکری عبارتند از: سویبی، استوارت، ادوینسون و مالون، سالیوان، بروکینگ و رز(آرناس و لاواندروس ، ۲۰۰۸: ۷۸).

رز و دیگران، ادوینسون و مالون بیان داشته اند که بین ارزش بازاری شرکت و ارزش دفتری آن تفاوت وجود دارد، که این چیزی بیش از یک ارزش پنهان نیست، آنها بیان داشته اند که این ارزش پنهان می تواند به مفهوم دارایی های ناملموس شرکت تجزیه و تحلیل شود، و نام سرمایه فکری را بر آن اطلاق کردند(سولر و همکاران ، ۲۰۰۷: ۴۷۲). رز مسلم می پندارد که مفهوم سرمایه فکری فقط درک و تشخیص محض یا توضیح ارزش ضمنی یک سازمان نیست، بلکه هدف آن همچنین جابجا کردن نتایج تشخیص یا توضیح ارزش ضمنی سازمان به ارزش های جدید است(چو و دیگران ، ۲۰۰۶: ۸۸۸).

ادوینسون و مالون سرمایه فکری را چنین تعریف کرده اند: ’دانشی که می تواند به ارزش تبدیل شود‘(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶). آنها برای توضیح سرمایه فکری از استعاره درخت که زندگی اش وابسته به ریشه است، و آن نیز در زیر خاک و پنهان است، استفاده می کنند و می گویند که موفقیت شرکت به سرمایه فکری اش وابسته است که آن نیز یک منبع پنهان است (آرناس و لاواندروس، ۲۰۰۸: ۷۹). در سال ۱۹۹۱ استوارت مفهوم سرمایه فکری را گسترش داد(جوهانسن و دیگران ، ۲۰۰۵: ۱۵۳). و آنرا چنین تعریف کرد: ’مواد فکری ـ دانش، اطلاعات، دارایی فکری و تجربه ـ که می تواند برای ایجاد و خلق ثروت استفاده گردد(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶). بروکینگ سرمایه فکری را چنین تعریف می کند: سرمایه فکری اصطلاحی است که به دارایی های ناملموس جمعی داده شده است که سازمان را برای عمل قادر می سازد(بروکینگ ، ۱۹۹۶).

سرمایه فکری نماینده مجموعه دارایی های ناملموسی است که همچنین بعنوان دارایی های دانش معروف اند. این دارایی ها از دارایی های فیزیکی همچون اموال، ماشین آلات و تجهیزات یا موجودی کالا و دارایی های مالی همچون مطالبات، سرمایه گذاری ها و نقدینگی متمایز است و بطور فزاینده ای بعنوان منبع کلیدی شرکت در استراتژی های رقابتی شان اهمیت می یابد(سودرسانام و دیگران، ۲۰۰۶: ۲۹۱). سرمایه فکری فراهم کننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان می تواند به رقابت بپردازد(بونتیس به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۲۷). سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت دارنده و مالک آن بشمار می آید( انواری رستمی و رستمی، ۱۳۸۲: ۵۴).

پزپوزال ،نوشتن پایان نامه،نوشتن مقاله



ارسال توسط غلام پور

موفقيت در دنيايي پيچيده، با رقابت روز افزون، تنها با برخورداري از داراييهاي دانشي ميسر نيست. بلكه شناسايي اين داراييها  نيز امري لازم است، اما کافي نيست. بلکه مهمترين و اثربخشترين کار اين است که شرکتها بتوانند علاوه بر شناسايي اين داراييها، آنها را به خوبي مديريت کنند. جهت مديريت اين داراييها، لازم است شرکتها از وضعيت کنوني آنها مطلع شده و جهت رفع نقص و کمبودهاي آنان اقدامات لازمه را به عمل آورند. براي آگاهي از وضع کنوني داراييهاي دانشي در شرکتها، بايد آنها را اندازه‌گيري کرد. اين کار کمک مي‌كند تا ميزان فعلي آنها را بسنجيم و اين مقدار را با ميزان مطلوب مقايسه کرده و جهت نزديکتر شدن به نقطه ايده‌آل اقدامات لازم را به عمل آوريم. پس شناسايي داراييهاي نامشهود شرکتها، امري لازم است(زاهدی و لطفی زاده ، 1384).

جهت اجراي يك استراتژي موفق، سازمانها نياز دارند بدانند كه مزاياي رقابتي آنها چيست و چه توانايي براي رشد و حفظ اين مزايا چه کارهايي لازم است. توانايي‌هاي سازمان توسط دانش حمايت مي‌شوند، بنابراين سازمانهايي كه در صدد بهبود توانايي‌هايشان هستند نياز به شناسايي و مديريت اين دارايي‌هاي دانشي دارند. اين ديدگاه كه دارايي‌هاي دانشي نشان‌دهنده اساس توانايي‌هاي سازمان هستند، بيان‌كننده اين امر است كه توجه روزافزوني به مديريت دانش- به‌عنوان يك زمينه تحول يافته و يك ديدگاه- جهت بهبود عملكرد تجارت شده است. اگر چه متون مديريتي، ديدگاه‌هاي فراواني در باب فعاليتهاي مديريت دانش ايجاد مي‌كنند، اما تنها تعداد كمي معيار اندازه‌گيري درباره دارايي‌هاي دانشي سازمان بطور مستند وجود دارد. با توجه به اين امر كه مديريتِ عواملي كه قابل اندازه‌گيري نيستند مشكل است، سازمانها به چارچوبي جهت اندازه‌گيري دارايي‌هاي دانشي‌شان نياز دارند. مديران به ابزارهايي نياز دارند كه به سازمان‌ها در تعريف شاخصهاي كليدي عملكرد دارايي‌هاي‌شان كمك كند، دارايي‌هايي كه از توانايي‌هاي استراتژيك سازمان حمايت مي‌كنند( مار و شکویما ، 2004).واين[1] معتقد است كه مشكلي كه بيان اين داراييهاي نامشهود جديد به وجود مي‌آورند اين است كه آنها در صورتهاي مالي قابل درك نيستند، چون نمي‌توان تعريفي حسابداري از آن داراييها بيان كرد (بوزولان[2] ، 2003).



[1] -Wayne

[2]- Bozzolan

پزپوزال ،نوشتن پایان نامه،نوشتن مقاله



ارسال توسط غلام پور

صفحه قبل 1 صفحه بعد